اندیشه مهدویت و آسیبها
حضور تا ظهور
از سال 260 امام حاضر است غیبت به معنای عدم رؤیت است نه عدم حضور
درباره وبلاگ


به سایت حضور خوش آمدید من را با نظرات خودتون سر فراز کنید
نويسندگان

  [آيا ما بر خلاف آيات شريفه قرآن دست از نهى از منكر برداريم؟ دست از امر به معروف برداريم و توسعه بدهيم گناهان را براى اين كه حضرت بيايند؟!(2)

 

 لازم به ذكر است كه ما در ابتداى بحث «انتظار» درباره معنى صحيح انتظار سخن گفتيم.

 2. بعضى از ظاهر بعضى از روايات اينگونه برداشت كرده‏اند كه هر قيامى قبل از قيام امام مهدى‏عليه السلام محكوم و مردود است بنابراين در برابر قيام و انقلاب شكوهمند اسلامى ايران كه قيامى بر ضدّ طاغوت و استكبار و در جهت برقرارى احكام الهى بوده است موضع نادرستى گرفته‏اند.

 در پاسخ بايد گفت كه اجراى بسيارى از احكام اسلامى مانند اقامه حدود و قصاص و نيز جهاد با دشمنان و مبارزه فراگير با فساد جز با تشكيل حكومت اسلامى ممكن نيست، بنابراين تلاش براى برقرارى نظام اسلامى كارى پسنديده و مورد قبول است و نهى از قيام در بعضى از روايات به معنى شركت در قيام‏هاى باطل كه انگيزه الهى ندارد و يا قيام‏هايى كه بدون توجه به شرايط و زمينه‏هاى لازم انجام مى‏گيرد و يا حركت‏هايى كه به عنوان قيام مهدوى شروع مى‏گردد، مى‏باشد. نه اينكه هر انقلاب و حركتى كه در مسير اصلاح جامعه است مردود شمرده شود.(3)

 3. يكى ديگر از برداشت‏هاى غلط در فرهنگ مهدويت، نشان دادن چهره خشونت‏آميز از امام مهدى‏عليه السلام است.

 بر خلاف تصوّر بعضى افراد كه مى‏انديشند امام مهدى‏عليه السلام با شمشير عدالت، دريايى از خون به راه مى‏اندازد و بسيارى را از دم تيغ عبور مى‏دهد؛ امام عصرعليه السلام مظهر رأفت و رحمت پروردگار است و مانند پيامبر بزرگوار اسلام‏صلى الله عليه وآله ابتدا همگان را با بيان روشن و دلائل آشكار به اسلام و قرآن مى‏خواند و اكثر مردم دعوت آن حضرت را پاسخ مى‏دهند و به او مى‏پيوندند. بنابراين امام‏عليه السلام تنها با مخالفان سرسخت كه آگاهانه از پذيرفتن حق سرباز مى‏زنند و جز زبان شمشير نمى‏فهمند با سلاح برخورد مى‏كند.

استعجال ظهور

  يكى ديگر از آسيب‏هاى جدى در فرهنگ مهدويّت، استعجال ظهور است. استعجال به معنى عجله كردن و خواستن چيزى قبل از رسيدن وقت آن و تحقّق زمينه‏هاى لازم براى آنست. انسان‏هاى عجول به خاطر ضعف نفس و كم ظرفيّت بودن، متانت و سكون و آرامش خود را از دست مى‏دهند و بدون در نظر گرفتن شرايط، خواهان تحقّق پديده‏ها هستند.

 در فرهنگ ناب مهدويّت و در برخورد با مسئله انتظار امام غايب، انسانِ منتظر، پيوسته در طلب ظهور است و با تمام وجود و اشتياق خواستار ظهور است و براى تعجيل امر فرج دعا مى‏كند ولى هرگز عجله نمى‏كند و هر چه غيبت به درازا كشد و انتظار، طولانى شود. باز هم صبر و شكيبايى را از كف نمى‏دهد بلكه عليرغم شوق فراوان به ظهور، در برابر اراده پروردگار و خواست او كمال تسليم را از خود نشان مى‏دهد و براى تحقّق همه زمينه‏هاى لازم براى ظهور مى‏كوشد و بردبارى مى‏كند.

 عبدالرحمن بن كثير گويد: خدمت امام صادق نشسته بودم كه مهرم داخل شد و عرض كرد: قربانت گردم! به من خبر دهيد اين امرى كه در انظارش هستيم كى واقع مى‏شود؟ امام فرمود: اى مهرم دروغ گفتند وقت گذاران و هلاك شدند شتاب كنندگان و نجات يافتند تسليم شدگان.(4)

 نهى از عجله و شتاب زدگى در امر ظهور به آن جهت است كه به دنبال اين پديده، روحيه يأس و نوميدى در انسانِ منتظر، پيدا مى‏شود؛ آرامش و صبورى را از دست مى‏دهد و حالت تسليم او به حالت گله‏مندى و شكايت تبديل مى‏گردد و از تأخير ظهور بى‏قرار مى‏گردد و اين بيمارى را به ديگران نيز سرايت مى‏دهد و گاهى به خاطر استعجال ظهور به حالتِ انكار وجود امام، گرفتار مى‏شود.

 گفتنى است كه منشأ استعجال ظهور آن است كه نمى‏داند ظهور از سنت‏هاى الهى است و مانند همه سنت‏ها بايد پس از تحقق همه شرايط و زمينه‏ها، انجام گيرد و بنابراين براى وقوع آن عجله مى‏كند.

تعيين زمان ظهور

 

 از آسيب‏هاى فرهنگ مهدويّت آن است كه بعضى به دنبال تعيين زمان براى ظهور هستند. در حالى كه زمان ظهور بر مردم مخفى است و در روايات پيشوايان دينى از تعيين وقت براى ظهور به شدت نهى شده است و وقت گذاران دروغگو شمرده شده‏اند.

 از امام باقرعليه السلام سؤال شد، آيا براى ظهور وقت (معينى) است؟

 فرمود:

 آنها كه براى ظهور تعيين وقت مى‏كنند دروغ مى‏گويند. (و سه بار اين جمله را تكرار كرد.)(5)

 با اين حال بعضى آگاهانه يا ناآگاهانه براى ظهور تعيين وقت مى‏كنند كه كمترين اثر آن احساس يأس و نااميدى براى كسانى است كه اين وعده‏هاى دروغين را باور كرده‏اند ولى خلاف آن را مشاهده كرده‏اند.

 بنابراين منتظرانِ واقعى بايد خود را از دام شيّادان و نيز نادانان حفظ كنند و درباره زمان ظهور تنها منتظر اراده پروردگار باشند.

تطبيق علائم ظهور بر مصاديق خاص‏

 

 در روايات فراوان نشانه‏هايى براى ظهور امام مهدى‏عليه السلام بيان شده است امّا كيفيت دقيق و خصوصيات آن‏ها روشن نيست و اين بسترى براى تحليل‏ها و تفسيرهاى شخصى و احتمالى گرديده است. هر چند گاهى بعضى در پى تطبيق علائم ظهور بر پديده‏هاى موجود بر مى‏آيند و بدينوسيله خبر از نزديكى ظهور و احتمال قريب‏الوقوع بودن آن مى‏دهند.

 اين جريان نيز از آسيب‏هاى فرهنگ مهدويت است كه گاهى به يأس و نااميدى از ظهور مى‏انجامد. براى مثال وقتى شخصيّت سفيانى به فردى خاصّ كه در فلان منطقه است تفسير شود و درباره دجّال، تحليل‏هاى بى‏دليل مطرح گردد و به دنبال آن بشارت ظهور در زمانى بسيار نزديك، به همگان داده شود و پس از طى شدن ساليانى، امام‏عليه السلام ظهور نكند، عدّه‏اى به انحراف و اشتباه گرفتار مى‏شوند و در اعتقادات صحيح خود دچار تزلزل و ترديد مى‏گردند.

طرح مباحث غيرضرورى


 در فرهنگ ناب مهدوى معارف فراوانى است كه پرداختن به آنها يك ضرورت شمرده مى‏شود و نقش اساسى در جهت آگاهى بخشى به شيعيان دارد و براى ترسيم نحوه عملكرد آنها در زمان غيبت بسيار مهم است.

 گاهى افراد و مجموعه‏ها در قالب گفتار و مقاله‏ها و نشريّات و حتى كنفرانس‏ها به بحث‏هايى روى مى‏آورند كه هيچ ضرورتى براى طرح آنها احساس نمى‏شود و بلكه گاهى سبب ايجاد شبهه‏ها و سؤالات انحرافى در ذهن و انديشه منتظران مى‏گردد.

 براى نمونه پرداختن به بحث «ملاقات با امام زمان» و ترغيب و تشويق فراوان و به شكل افراطى نسبت به اين موضوع، پيامدهاى ناگوارى دارد و سبب نااميدى و گاهى انكار امام‏عليه السلام مى‏گردد. در حالى كه آنچه در روايات بر آن تأكيد شده است، حركت در جهت رضايت امام مهدى‏عليه السلام و پيروى از آن حضرت در گفتار و كردار است و بنابراين آنچه مهم است تبيين وظايف منتظران، در عصر غيبت امام است تا اگر توفيق ملاقات با امام دست داد، در حالت رضايتمندى آن بزرگوار باشد.

 پرداختن به مباحثى از قبيل ازدواج حضرت و يا وجود فرزند براى آن بزرگوار و يا محل زندگى حضرت و مانند آن نيز از نمونه‏هاى بحث‏هاى غير ضرورى است كه بجاست جاى خود را به مباحث كاربردى و تأثيرگذار در مسير زندگى منتظران بدهد. به همين دليل گفتگو درباره شرايط و زمينه‏هاى ظهور نيز بر بحث علائم ظهور مقدم است زيرا آشنايى با شرايط ظهور مشتاقان امام را به حركت در راستاى تحقق آن شرايط ترغيب مى‏كند.

 اين نكته نيز مهم است كه در طرح مباحث مهدويّت، جامع‏نگرى لازم است. مقصود از جامع نگرى آن است كه در هنگام گفتگو درباره يك موضوع مجموعه معارف مهدويّت مورد مطالعه قرار گيرد. گاهى بعضى افراد با مطالعه برخى از روايات و بدون در نظر گرفتن روايات ديگر، تحليل‏هاى نادرستى از جريان مهدويت بيان مى‏كنند. براى مثال با ملاحظه رواياتى كه از جنگ طولانى و خونريزى فراوان خبر داده است، چهره بسيار خشنى از امام غايب ترسيم مى‏كنند و از روايات ديگر كه جلوه‏هاى محبّت و مهربانى امام مهدى‏عليه السلام را بيان كرده است و سيره و اخلاق او را همانند خلق و خوى جدّ گراميش پيامبر مكرّم اسلام‏صلى الله عليه وآله معرفى كرده است، غافل مى‏مانند. بديهى است كه دقّت در هر دو دسته روايات، اين حقيقت را بيان مى‏كند كه برخورد امام‏عليه السلام با همه انسان‏هاى حق طلب - چه رسد به شيعيان و دوستداران آن بزرگوار - با دريايى از مهربانى و صفا و صميميّت خواهد بود و شمشير انتقام آن ذخيره الهى تنها بر گرده ستمگران و پيروان آنها فرود خواهد آمد.

 بنابراين گفتگو درباره موضوع مهدويّت صلاحيت علمى كافى مى‏خواهد و آنها كه چنين صلاحيتى ندارند نبايد به اين ميدان وارد شوند و ورود آنها به اين عرصه مى‏تواند آسيب‏هاى جبران ناپذيرى به فرهنگ مهدويت وارد كند.

مدّعيان دروغين

  يكى ديگر از آسيب‏هاى معارف مهدويّت، ظهور مدّعيان دروغين در اين جريان مقدّس است. در طول ساليان غيبت امام مهدى‏عليه السلام افرادى به دروغ ادعا كرده‏اند كه با آن حضرت، ارتباط خاص دارند و يا از سوى آن بزرگوار، به مقام نيابت خاص رسيده‏اند.

 امام زمان‏عليه السلام در آخرين نامه خود به نايب چهارم، تصريح كردند:

 تو تا شش روز ديگر از دنيا خواهى رفت، كارهايت را سامان ده و درباره جانشينى از خود، به هيچ كس وصيت‏نكن كه غيبت كامل فرا رسيده است... و در آينده بعضى از شيعيان من ادعاى مشاهده (و ارتباط با من) مى‏كنند. آگاه باشيد كه هر كس قبل از خروج سفيانى و صيحه (آسمانى) ادّعاى مشاهده داشته باشد دروغگو است.(6)

 با اين بيان روشن، هر شيعه آگاهى وظيفه دارد، مدّعيان ارتباط و نيابت خاص از امام را تكذيب كند و راه نفوذ و سودجوئى اين فرصت‏طلبان و دنيا خواهان را ببندد.

 بعضى از اين دروغگويان پا را فراتر نهاده و پس از ادّعاى نيابت، مدّعى مهدويت شده‏اند و در پى اين ادّعاى باطل، مكتب و فرقه‏اى انحرافى را بنيان نهاده‏اند و زمينه انحراف اعتقادى عدّه بسيارى را فراهم كرده‏اند(7) كه با مطالعه تاريخچه اين گروهها روشن مى‏شود كه بسيارى از آنها با پشتيبانى و حمايت استعمار به وجود آمده و به حيات خود ادامه داده‏اند.

 روشن است كه شكل‏گيرى فرقه‏ها و گروه‏هاى منحرف و پيوستن و اعتماد كردن افراد به مدّعيان مهدويّت يا نيابتِ امام عصرعليه السلام، ريشه در جهل و نادانى آنها دارد. شوق فراوان به ديدار امام‏عليه السلام بدون معرفت و آگاهى كافى نسبت به آن حضرت و غفلت از وجود شيّادان در اين عرصه، زمينه ساز ارتباط با مدّعيان دروغينى مى‏گردد.

 بنابراين شيعيان منتظر بايد با آگاهى كافى از معارف ناب مهدويّت خود را از دام شيّادان و نيرنگ بازان حفظ كنند و با پيروى از علماى متعهد شيعه در مسير روشن مكتب گام بردارند.

 

 

1) صحيفه نور، ج 20، ص 196.

2) همان.

3) براى اطلاع بيشتر درباره اين موضوع به كتاب «دادگستر جهان» نوشته «ابراهيم امينى»، ص 254 تا 300 مراجعه شود.

4) كافى ج 2، ص 191.

5) غيبت طوسى، ح 411، ص 426.

6) كمال‏الدين، ج 2، باب 45، ح 45، ص 294.

7) يكى از اين فرقه‏هاى منحرف، فرقه بابيّت است كه رهبر آن «على محمّد باب»، ابتدا ادعاى نيابت امام مهدى‏عليه السلام را مطرح كرد و پس از آن مدعى شد كه همان مهدى موعود است و در نهايت ادعاى پيامبرى هم كرد! و اين فرقه منحرف زمينه شكل‏گيرى مكتب انحرافى بهائيت شد.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پيوندها


ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 12
بازدید ماه : 315
بازدید کل : 125317
تعداد مطالب : 79
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1